زمانی - زیگورات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیگورات

 

[ و بر مزار رسول خدا ( ص ) ، هنگام به خاک سپردن او گفت : ] شکیبایى نیکوست جز در از دست دادنت ، و بى تابى ناپسند است مگر بر مردنت . مصیبت تو سترگ است و مصیبتهاى پیش و پس خرد ، نه بزرگ . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:43 صبح

فیلترینگ مجدد سایت مجذوبان نور

مطلع شدیم که  سایت مجذوبان نور  مجدد‍‍ا به دست تیغ بی قانونی فیلترینگ سپرده شد و عده ای از هم وطنان و یاران ایمانی نمی توانند به این  سایت  دسترسی د اشته باشند .

وبلاگ های دراویش  سلسله گنابادی که هر کدام با توجه  به تشخیص خود  دست به  ایجاد وبلاگ نموده اند بر خود لازم می دانند به منظور ایجاد پل ارتباطی با  هم وطنان و عزیزانی که پی گیر وقایع و برخورد های غیر قانونی با دراویش گنابادی هستند ،ضمن درج مطالب سایت مجذوبان نور   نام وبلاگ خود را تغییر داده و از عنوان مجذوبان نور برای وبلاگ خود استفاده نمایند  تا هم دسترسی به مطالب  میسر شود و هم اعتراضی باشد بر اقدامات افراد خود سر و لجام گسیخته ای که فکر می کنند با  فیلتر نمودن و بایکوت خبری دراویش گنابادی می توانند بر ظلم هایی که نسبت به  فقرای نعمت اللهی وارد میشود سر پوش گذاشته و به اعمال خلاف شرع و قانون خود ادامه دهند

در همین  راستا وبلاگ بایاران (فیلتر شده) و  عرفان 121و  یاران مجذوبان نور  با ادرس قبلی ولی با عنوان مجذوبان نور فعالیت خود را ادامه خواهد داد.


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

معرفت نفس قسمت دوم

میفمهی ؟

تو نگام هزار تا منطق ارسطو ، حرف خوابیده!!

فکر میکنی من لالم؟

تو منو لال کردی ؟

خیلی بی انصافی !! البته تقصیر تو نیست

معرفت نفس از آن رو پرنفع ترین معارف در لسان اهل بیت شناخته

شده است ، که سودش با شناختش حاصل میشود و بین مطلوب که

نفس است و طالب که باز خود ِ نفس است فاصله ای نیست ...

انسانیت انسان با حرفه و پیشه اش تعریف نمیشود ، بلکه به میزان

شناخت از نفس و تعامل در راستای رشد آن است .

درست است که کاملترین نوع شناختها در متون دینی یافت میشود ،

ولیکن این نوع سناخت که از راه مطالعه امده با شناخت حضوری نفس

از نفس که بر اثر تزکیه حاصل میشود متفاوت است .

لذا غالبا آنچه را ما به عنوان راههای تزکیه نفس میشناسیم برای

کسب معرفت نفس است . اتقوا الله یعلمکم الله ... ان تتقوا الله یجعل

لکم فرقانا ... هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم لیتلوا علیهم آیاته و

یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه... و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین...

اگر تزکیه خوب انجام نگیرد ، عمل تصدیق هم به خوبی انجام نمی گیرد

، یعنی ان حقیقت منقول از ناحیه دین را نفس درون خود نمییابد تا

بخواهد صحه بگذارد و چه بسا بر اثر گناه اهل تکذیب بشود ( قولا یا فعلا

یا نیتا )

ثم کان عاقبه الذین اسائ سوئ ان کذبوا بایات الله ...


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

معرفت نفس ( حسادت)

نگاش کن تو رو خدا !! همه ی حرکاتش مثل بچه ها میمونه

آخه برا چی می خواهی لج منو در بیاری؟ من که فقط به تو محبت کردم؟!!

حسادت ، برای نفس بسیار مخرب است ، ایمان را می سوزاند .. و

جالب اینجاست که بیماری بسیار شایعی هم هست... یعنی کمتر

کسی پس از ارجاع به نفسش میگه که من حسود نیستم ..

حسادت از جمله ترمزهای بازدارنده ی مسیر سلوک و کسب فضائل

است ، از جمله سنگین ترین وزنه هایی که ادم را تا قعر جهنم میبره ...

اگر در سوره ی فلق از شر حساد اذا حسد ، به خدا پناهنده میشویم ،

وقتی خودمان حسادت میکنیم ، نیز باید به خدا پناهنده شد چون شر

نفس به نفس نزدیکتر است تا به غیر ...

اولین قدم صادقانه ، اعتراف به درگاه اللهی است ، و دیدن این بیماری

در خود و ثانی ان سعی و تلاش برای از بین بردن محسود در ذهن ،

یعنی کسی که مورد حسد واقع شده ، و سوم حذف ریشه ها و علت

های حسد که کسب معرفت است و این مرحله سوم از همه مشکل تر

است ...

حسود در نزد خدا تسلیم نیست .. و اگر به زیرکی درمیافت که باید

تسلیم شود ، هیچ لحظه ی او را احساس پوچی نمی گرفت ...

حسادت ، مورث افسردگی شدید و در نتیجه مختل شدن حس عبادت

است ، این همان ریسمانی است که خود شیطان هم با ان از درگاه

خدا رانده شد

خداوند بیان شیرینی دارد که می فرماید: آیا به کسانی که خدا از

فضلش عطا کرده حسادت می ورزید؟

جایگزین حسادت ، حس طلب محض از خداست که انسان را به قدری

 

 قدرتمند میکند که به خواسته اش می رساند ..

قدرتمند


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

پاشو پسرم سحر شد

سکوت ،پر از نشانه ی تو ..

       

            ای تنهاترین وقت باقی مانده ..

 

برای مرغابی های  بی آبِ دیده

 

همان ترانه ی خوشبختی باران است

 

تو ... نرفته بودی !!

          

که آمدنت را ، به علفزار ِ خشکیده ی تمنّا ...

 

تهنیت شُمرم

... و از تو می خواهم ، به حق

فرصتی که باردیگر نشاندی

 

و رسول رمضانت را ، به پیغام آشتی

، صبحی دیگر مبعوث کردی

 

عنایتی فرما تا... !

اشک ِ خشوع در برابر تو ، اَمانم را بِبُرد ،

   

 ناله ی شوق طلبت ، گلویم را بخشکاند،

 

عطَش ِ خواستن محبتت هم ، نَفسَم را ذبح کند ..

 

و آنگاه در زیر آفتاب سرخ رحمتت ، چنان بسوزم ..

  

  که جزغاله های تَنم را کسی پیدا نکند ...

                                

 به رحمتت ای مهربانترین ِ ، توانمندان


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

علی؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

اگر تکه تکه ام هم کنید ، نمی نویسم که

 

هر چه نوشتم داغ ندیدن  علی بود !!!

 

همین رو می خواستی علی؟ رسوایی

 

عشق تو ؟

 

به سالروز تولدت قسم که دست ازت

 

نمیکشم

 

پس چرا نمی باری ؟ سیلان حکمت از

 

توست

 

رحم کن ، خواهش میکنم

 

 التماس میکنم

 

 


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

و امروز صبح که باز ترس بیداری برویم حمله کرد...

مهتاب نیمه شبهای شیدایی سلام

و امروز صبح که باز ترس بیداری برویم حمله کرد...

و باز با همان سگ پارس کننده که دیگر به وقه اش عادت کرده ام ، تا مثل هر روز صدای نکره اش را در ذهنم فرو بفرستد  : که تو باختی !

و من هم مظلومانه پای این منبر شوم صبح و ظهر و شب نماز میکنم و انی نذرت للرحمن صمتا..!

و تصمیم گرفتم این بار ، به صدایش نعره ای بزنم ، شاید و حتی شاید این کلمه ی غریب ، " فرج " را می گویم ، که از ستونی به ستونی مدام قبل از رسیدن من می پرد ، جلوه ای کند...

و دیدم این سگ از من مظلوم تر به گوشه ای نشست ، که چرا داد میزنی ، تمام حرفهایم شوخی بود!

گفتم : شوخی بود؟ در این روزگاران سیاه که نفس مرا از حرکت می ترساندی که فقر است ، تنگی است ، دلتنگی است ، تنهایی است همه شوخی بود؟

چیزی نگفت، زیر چشم مانند کودکان محجوب نگاه میکرد و منتظر نرمی من بود تا باز پارسی کند و من....

بازهم نگران همان چشمه های حکمتم که سالیانی است ، لبانم خشکیده ی حدیث آن است... و تو می دانستی که دغل بازی های این سگ ملعون و مطرود ، هیچ حقیقتی ندارد و رفتی و من نشتسم و ....

و خواستم که هر روز صبح بعد از نماز صبح و دعای عهد با او مجادله کنم ، که عهدم میشکست و میشکست و می ش ک س ت ...

 می شکست ، ستاره ی من ! که شانه هایم خالیست از زینت دوشادوشی تو ...

و هر گز آن رجب مقدس را که مذکور لا حول و لا قوه الا بالله بودی را از صفحه ی تقویم حذف نکردم ،

نکردم چون خدا دوست دارد فاذکر بایام الله ...

ایام الله برای هر کسی ، کسی است  تا او را به یوم کبری که علی است برساند عم یتسائلون ؟ عن النبی العظیم؟ الذی هم فیه مختلفون؟ کلا ، کلا ، کلا ...

 

 

 


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

 

یک سرقت

 

بازهم از چشمان ِ آبنمایت

 

طعم سیب می دهد ، این نگاه دزدیده

 

و باغبان هوشیاریت ، پاسبان ِ سیادت توست

 

و قیامت خاکبازی من

 

تخمیر کدام مصری ، عزیز

 

تا مرا در این حس بی فصلی

 

معلمکی شوی سختگیر

 

که هیچ مرا با همه آمالهای بسته به ابرو

 

بیست بدهد


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

معرفت نفس - قسمت اول

 

کجایی؟ من حق ندارم دلتنگ تو باشم؟ ! حق را چه و که معین میکند ؟ !

 

زیابیی؟ زشتی ؟ زیابیی جلوه و نمای خوبی است ؟ زیابیی لحن  ،منطق

 

، ... جمال جسم می گوید که امحا و امشا ء درون تو زیباست . اما هر

 

سطح و نظم ظاهری دلربانیست ، گرچه طبیعت ، دل می برد ، کما اینکه

 

درخت دل میبرد کوه ، چمن ، سبزه و غیره ...اشاره لطیف حضرت ختمی

 

مرتبت ( ص) در حدیث هم نزدیک به این حکمت است :

 

سه چیز رافع غم است : 1- نظر به آب  2- نظر به سبزه 3- نظر به روی زیبا

 

اما عوامل زیبایی طبع که عامل و مقوم زیابیی خُلق است :

 

طبع و همت عالی ، عدم قبول پستی و بردگی غیر ، خروج از دایره ی

 

حسد که سپر به سپر مغلولان در آتش جهنم می زند ، عُجب و خود گردی

 

حیاتی که در خود می چرخد ، میگندد ، حیاتی که انفاق نشود مرداب است

 

، انفاق حیات یعنی اخذ حیات تازه و خون تازه ؛ و لا تحسبن الذین قتلوا فی

 

سبیل الله امواتا بل احیا ...  آب شب مانده صرفش مکروه است ، نباید شبی

 

بر تو بگذرد وآب حیاتت درون ریز شود . ابزار اعمال ظاهر وسیله تقرب تواند

 

به آزادی و آزادگی نه اغلال اسارت خود در خود ...

 

تکذیب که مخالف صدق است عدم تطابق نفس پیوسته انسان با بیرون

 

است که ثمره اش حیرانی است ، پریشانی است ، ذلت است ، سردرگمی

 

است ، عدم تشخص انسانی و تعیین جایگاه  و در نتیجه هوانت نفس است

 

و از آن صدور شرورت است که همه از خود گردی و عُجب است ..

 

خواستن تنوع در مادیات ، طرح خود به شکل مثبت یا منفی و... کسی را

 

دیدم که به قصد جلب نظر دیگران شرارت میکرد ، بدخُلقی می کرد تا به او

 

بگویند : آدم بدی است . در حالی که هیچ نبود ، حتی آدم بد ... ادامه دارد

 

انشالله


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

وقتی بابا بود...

یک مطلب از مولا و پدرم امیر المؤمنین علیه السلام :

 

التماس میکنم این رو بزنید به سر در اتاقتون یادتون نره

 

قال علیه السلام:

 

ولکن الله یختبر عباده بانواع شدائد و یتعبدهم بانواع المجاهد و

 

یبتلیهم بضروب المکاره اخراجا للتکبر من قلوبهم و اسکانا للتذلل

 

فی نفوسهم و لیجعل ذلک ابوابا فتحا الی فضله و اسبابا ذللا

 

للعفوه

(نهج البلاغه ، خ 192)


نظر شما( )
?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:42 صبح

حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافی است

گره به منقار زاغی نگشاید ، صلٌه به اِنعام صیدی نشاید .

چون دام ، حیلت به عظام تو نمود ، خُنَک آن است که لب به

صبوی سُبّوحی تَر کنی..

چه دانی؟!! که لب خاموش و فغان درون پر خروش ، تقدم است

بر قره العیش خدادادی

کار خود ار به خدا وابگذاری حافظ        

 ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

خوش اگر دیدی به نظم صبر و طعم شکر شکن شُکر ؛ که

 ما اصابتکم من مصیبه فمن الله

نه به تّوهم  بد تقدیری ، استخوان تحت آسیاب ناکامی آرد کنی و

نه چون کاسلان نان جو با خون دل آغشته خوری ..

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است        

پس به که کار خود به عنایت رها کنند

 

چه می گویم؟ خدایا !!

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه سود                

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

 

در شگفت از این تغزلات عدنانی و سرور چَه چَه بلبلان جناتی و

در خانه کسی نیست که فهم یک آه از لسان حافظ کند


نظر شما( )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آرگ
نی زن
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

168781

بازدید امروز

182

بازدید دیروز

47


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

زیگورات

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

مهرماه 87
آبان ماه 87

لوگوی دوستان


اشتراک