شگفتی . تخت جمشید - زیگورات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیگورات

 

سه چیز عامل دوستی است : خوش خویی، ملایمت نیکو و فروتنی . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?زمانی

یکشنبه 87/8/12  ساعت 2:10 عصر

شگفتی . تخت جمشید

 

            پرسپولیس ، یادگار تمدن بی همتای ایرانیان

 

تخت جمشید را می توان تقریباً همانند ارگ ها و یا دژهای حکومتی و سکونت گاهی ایران در دوران اسلامی دانست، زیرا پادشاهان یا حاکمان ایالت ها یا شهرهای بزرگ در ایران بر اساس شیوه ای کهن، فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی خود را غالباً درون محوطه ای محصور و دارای استحکامات دفاعی می ساختند که در برابر تهدیدها و مخاطرات خارجی و داخلی حتی الامکان در امان باشند. این گونه مجموعه ها که آن ها را دژ، کهندژ، قلعه یا ارگ می نامیده اند، افزون بر فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی، عرصه ها و فضاهای متنوعی برای برخی از انواع فعالیت های خدماتی و نظامی داشتند. چنین الگویی در طراحی شهری از دوران پیش از اسلام تا اواخر دوره قاجار در بسیاری از نواحی و مناطق سرزمین گسترده ایران وجود داشته است و تخت جمشید را چنان که داریوش در کتیبه ای به آن به عنوان یک دژ اشاره کرده است، باید نمونه ای از این گونه ارگ های سکونت گاهی - حکومتی - تشریفاتی دانست.

به عبارت دیگر تخت جمشید یکی از پایتخت های هخامنشیان بود که در ایامی که هوای منطقه پارس مناسب بود، در آنجا اقامت می کردند و البته مرام و آیین های بسیار کهن و با اهمیت نوروز از سوی حکومت هخامنشی در این جایگاه برگزار می شد.

باید توجه داشت که تخت جمشید مانند سایر ارگ ها یا دژها در میان بیابان و دور از مرکز سکونت گاهی نبود، بلکه آن را در کنار شهری آباد و بزرگ ساخته بودند. پروفسور کخ بر اساس مطالب نوشته شده در لوح های به دست آمده در تخت جمشید اظهار داشته که شهری بزرگ در دشت واقع در پایین صفه تخت جمشید به نام خوادایتشیه. وجود داشت که در منابع بابلی نیز به آن اشاره شده است. در  لوح های دیوانی عیلامی به خوادایتشیه و پارسه تقریباً به یک نسبت توجه شده است. البته در ابتدای ساختن صفه و بناهای تخت جمشید در لوح ها بیشتر از شهر خوادایتشیه به عنوان مقصد سفر یا محل استقرار رئیس تشریفات نام برده شده، زیرا هنوز در روی صفه، ساختمان و تأسیسات کافی ساخته نشده بود، اما به تدریج که در کارهای ساختمانی صفه تخت جمشید پیشرفت حاصل می شد، از پارسه بیشتر نام برده می شد.

بنابراین، الگوی ساختن تخت جمشید در کنار یک شهر مانند برخی دیگر از شهرهای ایرانی پیش از اسلام و همچنین در دوران اسلامی بوده است و آنجا را می توان نوعی ارگ یا          دژ حکومتی - سکونتی گاهی دانست که بخشی از امور حکومتی، سیاسی، اداری و اقتصادی امپراتوری هخامنشی در آنجا انجام می شد.

درباره چگونگی ساختن بناهای روی صفه هنوز اطلاعات روشن و جامعی به دست نیامده و انتشار نیافته است. البته کتیبه ای از داریوش درباره شیوه ساختن کاخی در شوش وجود دارد که گویای چگونگی انجام فعالیت های بزرگ ساختمانی در آن دوران است و می توان حدس زد که در ساختن تخت جمشید از همان شیوه استفاده شده است. متن آن کتیبه به نقل از کتاب معماری ایران، پیروزی شکل و رنگ چنین است:

این کاخ را من (داریوش) ساختم - زیور آن از راه دور آورده شد... زمین کنده شد تا به خاک سفت (کف سنگی) رسیدم وخندقی درست شد. سپس قلوه سنگ و شفته در آن انباشته شد. در طرفی به بلندی 40 ارش و سوی دیگر تا حدود 20 ارش. روی آن شفته کاخ بنا گردید. کند و کوب و انباشتن و خشت هایی که در قالب زده شد کار مردم بابل بود. الوار کاج از کوهی آورده شد که آن را لبنان گویند. مردم آشور آن را به بابل و مردم کارکه و یونانیان آن را از بابل به شوش آوردند. چوب یکا از گاندهارا و کرمانا آورده شد. زر از سارد و بلخ آمد و در اینجا روی آن کار شد. سنگ لاجورد گران قیمت و عقیق شنگرفی را از سغد آوردند و فیروزه را از خوارزم. سیم و آبنوس از مصر آمد. تزیینی که دیوارها با آن زیور یافته از یونان، عاج از اتیوپی و از هند و از رخج آورده شد ولی در اینجا روی آنها کار شد. سنگ هایی که در اینجا به صورت ستون درآمده سنگ آن را از شهری در الام به نام آبی رادو آوردند. سنگ بران و سنگ تراشان که آنها را ساختند از مردم سارد و یونان بودند. آنهایی که طلاها را به کار گرفتند مادی و مصری بودند. منبت کاران ساردی و مصری بودند. آنان که از عاج خاتم می ساختند بابلی و یونانی بودند. آن ها که به تزیین دیوار پرداختند مادی و مصری بودند. به یاری و لطف اهورامزدا کاخی باشکوه در شوش بنا نهادم. اهورامزدا مرا و پدرم و کشورم را از هر آسیبی نگه دارد.

چنان که از متن این کتیبه آشکار است، در ساختن بناهای بزرگ و مهم از مصالح و مواد غیربومی نیز استفاده می شد و در برخی از بخش های ساختمان از بهترین انواع سنگ، چوب و سایر مواد و مصالح اصلی و نیز مواد تزیینی شناخته شده در سرزمین های تابع امپراتوری هخامنشی بهره می بردند. افزون بر این از معماران، صنعتگران و هنرمندان اقوام غیرایرانی نیز استفاده می شد و به این ترتیب از همه یا بخش مهمی از تجربیات معماری و هنری آن دوران - در ایران و سایر سرزمین های تابع ایران - به بهترین شکل بهره برداری می شد. البته با اطمینان می توان اظهار داشت که برنامه ریزی، طراحی و نظارت کارها در مقیاس کلان بر عهده معماران و هنرمندان ایرانی بوده است و چنان که در بخش بعدی اشاره خواهد شد، الگوهای اساسی طراحی معماری و شهری در این مجموعه کاملاً ایرانی است.       

 (بقیه متن در ادامه مطلب)

 


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آرگ
نی زن
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

168605

بازدید امروز

6

بازدید دیروز

47


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

زیگورات

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

مهرماه 87
آبان ماه 87

لوگوی دوستان


اشتراک