باسمه تعالی
دووظیفه اساسی بر عهده این وزارتخانه گذاشت شده است گستر ش فرهنگ اسلامی و ارشاد دادن برای جلوگیری از انحراف از این مسیر است . اما این که در این راه چه راهکارهایی را این وزارتخانه میتوان پیاده کرد قابل تفصیل است. باید اذعان کرد که در سیاست های رهاسازی فرهنگی که در دولت های پیشین دنبال شده است فرهنگ غرب به راحتی توانسته است تهاجم فرهنگی خود را به پیش ببرد اما کاری که در طول سالهای بعد از انقلاب باید میشد و نشده است مهندسی فرهنگی است که مقام معظم رهبری به آن بسیار تاکید دارند . در مهندسی فرهنگی باید ابتدا فرهنگ خودی وفرهنگ غیر خودی را بشناسیم باید ملاک های و معیارهای تشخیص به راحتی مشخص باشد به طوری که هنرمند ما وقتی اثری هنری را خلق می کند باید بداند که دارد هنر اسلیمی خلق میکند و یا کارگزاران ما وقتی کاری را انجام میدهند ناخواسته عملی ضد فرهنگی را انجام ندهند این اولین گام و سخت ترین گام است که دراین راه وزارت آموزش و پرورش هم باید به وزارت فرهنگ وارشاد کمک کند فرهنگ سازی اصولا چیزی است که با مقوله آموزش پیوند خورده است و کاری است بلند مدت وتاثیر آن هم در بلند مدت نشان داده می شود این وظیفه یعنی دادن معیارهای مشخص به مسئولین فرهنگ و مردم باید توسط نخبگان فرهنگی و علما انجام شود باید از این قشر بیشترین حمایت شود باید نظریات این گروه تبلیغ شود به طوری که مثل تجربه موفق آثار شهید مطهری الگو شود اما نکتهای که هست این است که شهید مطهری با اینکه توانست معیارهای زیادی برای تشخیص حق و باطل بدهد اما اسلام و مقتضیات زمان مسائل جدیدی را مطرح می کند که نخبگان باید برای آنها هم کتاب و جواب داشته باشند بسیاری از نخبگان و علما ما با اینکه توانسته اند تاثیرات مثبتی در جامعه بگذارند و لی به علت عدم حمایت های واقعی در نهایت صداو حرف های آنها در میان سایر حرفهای بی مصرف و داروهای مسکن یک بار مصرف گم شده است اگر افرادی مثل رحیم پور اذغدی یا حجت الاسلام پناهیان و نقویان و قرائتی ... که توانایی جذب موثر جوانان را دارند آیا شما چند کتاب از آنها در بازار یا نمایشگاه کتاب دیدید و اگر هم کتابی است چقدر به مسئولین امر خواندن این کتابها توصیه شده است به محض انتقاد از سیاستهای نادرست این مسئولین تازه همین نخبگان فرهنگی هم بایکوت خبری میشوند مثلاً صداسیما که چند سالی است حجت الاسلام پناهیان را ممنوع التصویر کرده به جرم انتقاد از سیاست های نادرست این رسانه .
بنابراین باید قبول کرد که برخوردهای دفعی و سلبی با اصحاب فرهنگی مملکت از مطبوعات گرفته تا اصحاب قلم و نتایج دفعی و معکوس حتی در جوانان خواهد گذاشت چراکه تا زمانی که ملاک های مشخصی در سره از ناسره نباشد هر نوع برخوردی چه درست چه نادرست و هر عکس العملی که در زمینه فرهنگی صورت بپذیرد به برخوردهای جناحی و غیره نسبت داده می شود که تاثیر معکوس خواهد گذاشت .
|