آسیب شناسی نظریه پردازی درعلوم انسانی : بایدها و نبایدها - زیگورات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیگورات

 

هرکس که در آسمان و زمین است ـ حتی ماهیان دریا ـ برای جویای دانش آمرزش می طلبند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?زمانی

چهارشنبه 87/8/8  ساعت 11:45 صبح

آسیب شناسی نظریه پردازی درعلوم انسانی : بایدها و نبایدها

باسمه تعالی

اندر باب نظریه پردازی در علوم انسانی وسایر علوم تاحالا شاید حرفهای زیادی زده شده باشد ولی آنچه به ذهن ناقص من دانشجو خطور کرده است هم در کنار آن همه را بیان می کنم تا شاید یک جمله درست در آن بعداٌ احتمالا ً چند دهه بعد رجوع شود در این مقاله هدف نویسنده ابتدا آسیب شناسی شیوه فعلی است برای ارائه راهکار بهتر است .

در نقد آسیب شناسی روش فعلی باید گفت اصولاً نظریه پردازی در علوم انسانی برای چه صورت می گیرد خوب در بیان آن باید گفت دررشته های مختلف این علوم هر یک هدفی دنبال می­شود مثلاً در جامعه شناسی هدف بررسی رفتارهای کلی یک جامعه است در مدیریت و اقتصاد در باب شیوه های بهتر زندگی وکار ودر علوم دیگر به همین شیوه ولی آنچه در همه این علوم مسلم است تصمیم گیری درباره انسان و شناخت بهتر برای زندگی بهتر انسان است . در اینجا چند کلید واژه که است که معمولاً ایرانیان هر جور که دلشان می خواهند آن را معنی می کنند مثلاً انسان کدام انسان منظور است انسان خلیفه الله یا انسانی که خود خدا است فرق اساسی این دو انسان در رضایت است اولی هر کار می  کند برای رضایت خداست ولی دومی کارهایش برای انسان به ما هو انسان ، فقط است رضایت انسان مطرح است نه رضایت خداوند در این حالت که در مغرب زمین است کسب سود به هر روشی حلال است از قمار گرفته تا گرفتن ربا از استثمار ملل دیگر گرفته تا دانرکردن مکانهای خودفروشی که با احکام خداوند بزرگ در تضاد است پس هنگامی که در علوم انسانی نظریه پردازی می شود ابتدا باید دید رضایت خداوند آیا در آن قرارگرفته است یا نه که رضای خداوند در نهایت حکمتهایی دارد که اگر انسان در ابتدا آن را نفهمد در نهایت به مصلحت خود اوست .

دومین کلید واژه­ای که باز تعریف می کنیم علم است بسیاری از علما وقتی از علم حرف به میان می­آید فکر می کنند علم یک چیز غربی است مسلمانان فقط فقه داشته اند اما باید گفت علم دانشی است که به انسان کمک می کند بهتر قدم بردارد  تا هنگامی انسان در تاریکی به سر می برد جلوی خود را هم نمی­بیند چه رسد تا افق های دور دست اما به محض اینکه نوری روشن شود تا فرسخ انسان می تواند حرکت کند بدون اینکه مشکلی داشته باشد واصلاً به آن نور توجه کند ولی به محض تاریکی انسان از حرکت می ایستد انسان نسبت به آنچه علم دارد برایش بدیهی است لذا برای کسی که به آن علم ندارد جهل و تاریکی است پس علم هم به انسان کمک می کند بهتر زندگی کند اما در چه شرایطی آیا هر علمی و هر زندگی خوبست پس علم لاینفع که خدا می گوید چیست . باید گفت علم به مثابه راهی است که جلوی پای انسانها قرار می­گیرد اما بسیاری از علوم راهی را که به ما نشان می دهند در نهایت بن بست است وعمر انسان­ها را تلف می­کند طی کردن آن بدون آن که انسان به جایی و نقطه جدیدی برسد مثل آن است که چند سال انسان دور خودش در تاریکی بچرخد و فکر مسافت زیادی را پیموده است اما هنگامی که به روشنایی قبلی برسد می­بیند سر جای اول است اصولاٌ لهو ولعب مصداق بسیاری از این علوم است انسانی که هر کاری که به خاطر رضای خدا انجام می دهد آن کار درهرصورت عبادت است اما رضای خدا هیچ گاه در کار لهو نیست که چرا که نه عبادت فردی است نه خدمت به مردم و نیز عبادت خداوند در لعب وسرگرمی و بازی نیست لذا باید اذعان کرد علوم که نفعی به انسانها برساند که رضایت خداوند در آن باشد علوم اسلامی است که در باب آنها باید نظریه و ایده داد یعنی باید در باب شیوه بهتر زیستن انسانها در دنیا نظریه داد . باید دقت داشت نظریه پردازی بعد از اینکه همه این موارد را به عنوان فرضیات مسئله در نظر گرفت باید براساس یک متدولوژی خاصی بدست آمده باشد که توسط نخبگان جامعه این کار معمولاً صورت می­گیرد . متدولوژِی عبارت است از روش رسیدن به یک نظریه برمبنای مفروضات قبلی که داشته­ایم .

گاهی از روش تجربی یک ایده  داده می شود گاهی بر مبنای استدالات عقلانی و مشهورعقلا که بدان عمل می­کنند گاهی از روی قیاس و... ولی هرمتدی یک سری داده را می­گیرد ویک ایده نو را ارائه می­دهد که مثلاً در علوم اجتماعی کمک می کند انسان ها با انسانهای دیگر تعامل و برخورد داشته باشند در اقتصاد اما هدف را اگر برقراری عدالت اقتصادی وتوزیع ثروت و کار باشد نظریه پردازی باید در بهبود شیوه های توزیع ثروت باشد  و در هر علمی به همین شیوه که ابتدا باید هدف از ایجاد آن علم را درست درک کنیم وسپس به تولید ایده های نو همت گماریم به توسعه و بسط آن علم کمک کنیم .

اما آنچه کارامدی یک ایده را نشان می­دهد تجربه آن فقط نیست چرا که گاهی تجربه یک ایده آسیب های جبران ناپذیر را دارد ولی لذا باید بر اساس یک سری معیارهای کمی و کیفی قبل و بعد از ارائه آن را تست کرد. مثلاً در زمینه بانکدار بدون ربا حرفها ونظریه های زیادی مطرح شده است ولی هرگاه یکی قصد مطرح شدن وبررسی داشته به شدت به آن حمله شده است از یک طرف آن را در تضاد با علوم روز دانسته اند از طرفی آن را غیر کارشناسی می­نامند اگر کمی اجرا شده است به صورت محدود همه نابسامانی­های اقتصادی کشور را به آن نسبت می­دهند وازطرفی عده ای که منافع آنها در گرو نظریه قبلی است آنچنان لب به اعتراض گشودند که انگار این نظریه اصلاً غیرقابل طرح بوده است و دولت هم کارهای غیر کارشناسی می کند.

در این مثال که زده شد اصلاً قصد نقد کسی را نداشتم بیشتر در بیان آسیب شناسی بودم یکی از مهم­ترین نکات در نظریه پردازی توجه به علوم روز است گاهی علوم روز مانند چماقی است که مانع بررسی هر حرف جدیدی می شوند ولی باید توجه داشت شکستن ساختاری که بر مبنای آن نظریات است در کوتاه مدت نه تنها باعث پیشرفت نمی­شود بلکه هرج ومرج بیشتری را به بار می­آورد باید توجه داشت ابتدا باید نظریه پردازی صورت گرفته و شروع به ساختن ساختار جدید کرد و سپس آن را جایگزین ساختار قبلی کرد که این کار در کوتاه مدت و یک شبه انجام نمی­شود بلکه در بلند مدت باید این جایگزینی صورت بپذیرد چرا که با نبود یک ساختار جایگزین و فقط به صرف ناکارآمدی یک نظریه نمی­توان آن را کاملاً تخریب کرد بلکه ابتدا باید جایگزین آن را طراحی سپس اقدام کرد چرا که درغیر این صورت جامعه متضرر می­شود .

پس هنگامی که بحث از نظریه پردازی در علوم اسلامی می­شود نباید زود توجه ما به سمت علوم دینی برود ،علوم دینی مفروضات و چارچوبهای زیادی را مشخص کرده است اما در نهایت یک نظریه باید بتواند با توجه به آن مفروضات مشکلی را که جامعه انسانی با آن مواجه است را حل کند و به آن پاسخی مناسب بدهد مثلاً در زمینه مشکل ازدواج جوانان در دوران دانشجویی یا حل مشکل گرانی و تورم یا در زمینه تولید اشتغال با سرمایه محدود و در زمینه­های دیگر باید ابتدا شناسایی مسئله کرد و سپس به دنبال راه­حل برای آن گشت . بسیاری از سردرگمی های ما به علت قاطی کردن مسائل با هم و دادن پاسخ­های نادرست و یا مسکن است که دوباره سبب می­شود مشکل از جایی دیگر سردربیاورد باید توجه داشت اولاً در بسیاری از علوم ما تجربیات بشری را قبول داریم مثلاٌ در مورد تشکیل مجلس شورای اسلامی ما تجربه بشری را قبول کرده­ایم و یا در در زمینه بسیاری از علوم دیگر که قبلاً نسبت به آن علم کافی نداشتیم . اینکه در قبل از رنسانس بسیاری از دانشمندان ما در کل جهان مطرح بوده اند فقط در علوم دینی که نبوده است بلکه در بسیاری از علوم روز بوده است بلکه اصلاً آنها خودشان پایه­گذار بوده اند مثلاً ابن سینا  که فیلسوف زمان خودش بود در بسیاری از علوم روز تبحر داشت مثلاً در پزشکی و فلسفه و ریاضیات و ... یا مثلاً خوارزمی در ریاضیات ونجوم پس باید گفت اولاً همه این علما ابتدا بر فقه و علوم دینی مذهبشان تسلط داشتند که وقتی نظریه ای را ارائه می­کردند اصلاً با فقه شان در تضاد نبود چرا که غیر از به ذهنشان نمی­رسید ثانیاً علومی که آنها دنبال آن می­رفتند که مشکلی از جامعه مسلمین را حل کند و لا ینفع نباشد مثلاً اگر ریاضیات را گسترش دادند در بسیاری از علوم دیگر کاربرد آن را می­توان مشاهده کرد مثلا در نجوم یا معماری و الخ و ثالثاً تسلطی است که بر علوم زمان خود داشتند که این به معنی نفی آن علوم نیست بلکه گسترش و توسعه آن علوم است.

اما بعد از رنسانس بعد از اینکه مسلمانان دچار عقب ماندگی نسبت به جوامع مغرب زمین شدند برای جبران فاصله خود روی به ترجمه علوم آوردند تا به آنها برسند ولی این کار بعد از چندین دهه می­بینیم زیاد کارآمد نبوده است چرا که بسیاری از کشورهای غیر مسلمان که با ما شروع کردند مثل کره و ژاپن از ما جلو زدند و ما هنوز اندرخم همان کوچه ها هستیم .

باید توجه داشت که در راه رسیدن به یک مقصد باید مبداء ومقصد و راه را همیشه به یاد داشته و گم نکرد بسیاری از علومی که در غرب گسترش یافته اند ناظر بر اهداف و فرهنگ مغرب زمین است مثلاً در اقتصاد در غرب سود محوری برای همه ذی نفعان هدف است ولی در فرهنگ ما هم آیا هدف همین است باید گفت که عدالت در اقتصاد و توزیع درست درآمدها هدف است کسب سود یکی از اهداف کوچک در فرهنگ ما است به این دلیل است که در فرهنگ غرب نظام طبقاتی بسیار شدیدی ایجاد شده است که دیگر خبری از عدالت دیده نمی شود .

 پس در نظریه پردازی نباید هدف را با وسیله و راه را با مقصد هم اشتباه بگیریم گاهی ما برای رسیدن به عدالت اقتصادی در جامعه از شیوه­هایی استفاده می­شود مثلاً نظام بانکداری فعلی بیشتر در راستای اهداف غرب و سود محورانه است در حالیکه ما در جامعه اسلامی به ساختاری نیاز داریم که عدالت را برقرار کند لذا این ساختار نشان داده است که هر کسی نمی­تواند از تسهیلات آن استفاده کند درحالیکه کسانی که از آن استفاده می کنند توانسته اند از لحاظ مادی خود را بالا بکشند این ساختار هرچند که ناکارآمد نشان داده است اما تا زمانی که ساختار جایگزین آن طراحی نشده است نمی­شود بلافاصله آن را از بین برد . ولی این معنی مانند در یک راه نادرست نباید باشد بلکه تا رسیدن به مقصد اصلی که همان ساختارمناسب است باید از کوشش نایستاد.

بعد از این همه باید درباب نظام آموزش وپرورش فعلی آسیب شناسی کرد نظام فعلی که کشور ما دارد برمبنای ترجمه علوم مختلف است که توسط نخبگان تحصیل کرده در خارج بومی سازی شده است باید توجه کرد که علوم گاهی زیربنایی است وگاهی رو بنایی به عبارتی مثلاً علومی مثل ریاضیات بیشتر زیربنا را تکمیل می­­کند و وسیله ای برای گسترش سایر علوم می باشند مثل علوم مهندسی ولی علوم مهندسی بیشتر علومی کاربردی که ناظر برکشفیات و ایجاد ساختارهاست باید توجه داشت که اگر ریاضیات به مثابه قلم است در ایجاد یک طرح علوم انسانی ابتدا یک تصور و نقشه از ساختار را الگو سازی می­کنند وعلوم مهندسی آن را درست می­کنند درکشور ما از لحاظ علوم مهندسی و علوم محض پیشرفتهای مشهودی شده است اما در زمینه علوم انسانی کمتر دست به ابتکار زده شده است علت آن هم روشن است چرا که علوم انسانی کلان نگر است و علوم مهندسی جزء نگر است برای پردازش یک نظریه کلان باید همه نظریه ها و پارادایم های قبلی را در نظر گرفت ولی در علوم جزئی و تجربی این کار انجام لزوماً نمی­شود . در یک نقد کلی نیز باید بیان داشت که در نظام  آموزش دانشگاه­های فعلی کمتر به فقه اسلامی که به منزله مفروضات پارادایم  و نظریات اسلامی توجه می­شود واصل راهمان مفروضاتی است که در کتب ترجمه شده از غرب گرفته شده می­گیرند که این کار باعث جازدن چندین ساله دانشگاه­های علوم انسانی ما در همان­جایی است که از اول انقلاب در آنجا بوده­ایم .

در آخرکلامم دراین مقاله به بیان یک آسیب جدی حوره علوم انسانی که در کشور ما خیلی مشهود است می­پردازم وآن پارادوکس معنا است که ناشی از اختلاط تفکر غربی و شرقی یا تفکر مادی و غیر مادی است که ایجاد شده است . چندین دهه پیش مغرب زمین این مشکل خود را با شروع آراء ویتگنشتاین شروع به حل کرد اما ما هنوز تازه به آن مرحله هم نرسیدیم وقتی که می­گوییم عدالت ، توسعه ، سود ، روابط اجتماعی ، دین داری و... از هر واژه ای از این دست در جامعه ونزد اقشار مختلف یک برداشت خاص از آن دارند که بسیاری در تضاد است مثلاً تصوری که یک روحانی از عدالت دارد با تصور یک دانشجو تحصیل­کرده وبا  مردم عامی  جامعه گاهاً تا صدوهشتاد درجه فرق می ­کند چرا که منبع تفکر یک دانشجو علوم ترجمه شده از غرب است و روحانی فقه و منابع دینی است و مردم هم به وضع موجودشان نگاه می­کنند و با جوامع دیگرمقایسه می­کنند . باید اذعان کرد در نظریه پردازی تعریف واژگان تخصصی نظریه و اصولاً پرهیز از کاربرد کلمات مبهم نقشی کلیدی در بسط وگسترش آن نظریه دارد البته این در مغرب زمین با حذف بار معنوی و روحانی کلمات اتفاق افتاد به طوریکه دیگر کلمات جز بار مادی بار ارزشی دیگر نخواهند داشت لذا تفکر مادی و نگاه مادی در علوم آنها کاملاً جریان پیدا کرده است ولی ما به علت نگاه ترجمه­ای و فقهی که داریم دچار تناقض شده­ایم .

در انتها باید گفت که مشکل کشور به علت نبود یک نگاه فلسفی درست نیست که در علوم انسانی این قدر درجا می زنیم که در زمان بوعلی سینا و خوارزمی ها ما آنهمه پیشرفت داشته­ایم بلکه این بیشتر به علت تفکر ما نمی­توانیم است که ما این قدر در ذهن خود جا داده­ایم که بیشتر توسط استعمارگران و بزرگنمایی رسانه­ای از خودشان ، به قصد سودجویی بیشتر در ذهن ما جا انداخته اند به طوری که می­گویند شما کشورهای در حال توسعه و ما توسعه یافته­ایم و با این تقسیم بندی ها قصد ایجاد فاصله بین خود وسایرملل دارند البته باید کم کاری ، مدیریت غلط، سیستم آموزشی فشل خود و نیز عدم انجام کارها به صورت تیمی و همفکری ونیز فرهنگ تنبلی که به علت داشتن نفت ومنابع طبیعی زیاد به کار نیاز نداریم و هر چه لازم باشد را می­خریم که توسط نظام شاهنشاهی جا افتاده است و عدم توجه به دانش روز آموزش  و سرمایه­های فکری استفاده نشده که به صورت فرار مغزها از کشور ما به دلیل عدم استفاده می روند به عنوان چالش های دیگری در کشور ما مطرح هستند که همه این ها را با یک آسیب شناسی کوچک قابل رفع بوده است که انجام نشده است و به صورت یک مشکل فرهنگی با آن برخورد نشده است . به امید انجام این اصلاحات و نظام آمورشی خلاق تر صحبتم را به پایان می­رسانم.

والسلام


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آرگ
نی زن
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

168670

بازدید امروز

71

بازدید دیروز

47


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

زیگورات

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

مهرماه 87
آبان ماه 87

لوگوی دوستان


اشتراک