در خطبه های عید فطر پارسال بود که مقام معظم رهبری فرمودند که مردم ایران ملت مصرفی شد ه اند این بیانات در زمانی بیان شد که در سال بعد از آن کشور ما با کمبود گاز در ایام زمستان مواجه شد و همه این را از دولت دیدند که کشور ما به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده گاز در جهان چرا باید با قطعی گاز مواجه شود و چرا اصولاً باید در زمانی که با کمبود گاز مواجه هستیم صادرات گاز داشته باشیم یا اینکه در ایام تابستان امسال میبینسم که با کمبود وقطعی برق بیشتر شهر های کشور مواجه هستیم و نیز با کمبود آب که البته هنوز به مرحله قطعی نرسیده است همه اینها در حالی بیان شد که وزیرای مربوطه اذعان داشته بودند که در صورتیکه ملت ایران به میران چند درصد در حدود (10) درصد کمتر مصرف کنند همه مردم از انرژِیهای مربوطه بهرمندمیشوند و هیچ کدام از شهرهای کشور با کمبود مواجه نخواهد شد در حالیکه دیدیم که این طور نشد و به سرعت قطعی انرژی گاز و برق بسیاری از شهرها ی ما را در بر گرفت .
این وضعیت را در امور قانونی بیشتر ملموس است به طوری که مثلاً در امور رانندگی کشور ما بیشترین تصادفات جاده ای را دارد در مورد مشکلات بانکی ، بروکراسی اداری و مسئولیت ناپذیری های شغلی و کم کاریها، گران فروشی و بی انضباطهای مالی و فساد و ارتشاء در موسسات و شرکتهای دولتی ،بسیار قابل ملاحظه است .
سوالی که اینحا مطرح می شود این است که این مشکلات ناشی از چست ؟ در جواب آن میتوان عوامل زیادی را برشمرد که از آن جمله می توان به خلاء قوانین مدون و جامع در اموررایج وکاری مردم ،قانون شکنی عده ای برای رسیدن به منافع بیشتر ، قوانین متناقض،ناآشنایی مردم با قوانین و عدم اطلاع رسانی درست این قوانین توسط ارگان های رسمی کشور همه این ها را میتوان از عوامل اساسی که باعث ناکارآمدی درست قوانین و نیز عدم درست استقاده از منابع کشور میتوان بیان کرد .
اما آنچه که کشور ما روی آن اصلاً به صورت کارشناسی کار دقیق ومدونی انجام نداده است فرهنگ سازی است فرهنگ سازی را میتوان این گونه تعریف کرد که آشنایی با انجام درست کارها و مسئولیت پذیری در قبال آن بیان کرد .فرهنگسازی در زمینه های مختلفی صورت میگیرد که اجرا و مسئولیت آـن بر عهده نهاد خاص و تخصصی آن رشته است البته یک سری قوانین هم هستند که عمومیتر هستند و باید توسط دولتها و سایر نهاد عمومی صورت به پذیرد و در نهایت یک سری از آداب اجتماعی است که در خانواده ها و گروههای غیر رسمی باید نهادینه شود.
ابتدا بهتر است که یک ارزیابی از فرهنگ عمومی مملکت خود داشته باشیم. در فرهنگ اصیل ایرانی یک سری آموزه های دینی و فقهی در قوانین و اعتقادات ما وجود دارد و یک سری از قوانین عقلی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی که انسان قانونمند و معتقد سعی می کند همه این موارد را رعایت کند اما چه عاملی باعث شد که کشور ما با آن همه قوانین دینی و فقهی بسیاری از قوانین به درستی اجرا نمیشود با اینکه اجرای بسیاری از قوانین عمومی به علت دینی و فقهی هم ما را مقید به اجرای آن می کند مثلاً "کلوا وشربوا ولا تسرفوا " با اینکه یک وظیفه دینی و اعتقادی و یک قاعده فقهی است اما بیشتر استفاده را در فرهنگ و قوانین عمومی مملکت هم دارد به طوری که یک دستور فردی فقط نیست یا واجب کفایی بلکه یک وظیفه عمومی است.
پس همان طور که گفته شد ما از لحاظ معیارهای فردی واجتماعی و اعتقادی برای تاکید بر درست انجام کارها و مصرف درست دچار کمبود نیستیم چه اینکه ازبعد اعتقادی کتب دینی ما آکنده از این دستورات است که ما را به آن فرا میخواند ولی آنچه که ما انجام ندادیم بیان الگوی درست کارها به مردم میباشد. ما بسیار دم میزنیم که باید مردم در مصرف آب ، برق ، گاز و مواد غذایی و سایر کالاها دقت کنند و ملاحظه مردم را داشته باشند ولی می بینیم هنوز آنچه باید صورت بپذیرد به عنوان یک کشور الگو در جهان اسلام که قصد دارد به عنوان قطب اقتصادی تا چند ساله آینده خود را مطرح کند انجام نشده است.لذا برای فرهنگ سازی درست بایست که به یک سری موضوعات دقت داشت که در تدوین سند چشم انداز فرهنگی جامعه به ما بسیار کمک میکند :
1. بیان الگوی درست انجام کارها به صورت دقیق: مثلاً بیان الگو درست مصرف خوراکی از کودکی در خانواده به طور دقیق که مثلاً بدن روزانه چه میزان آب لازم دارد چه میزان کالری باید مواد غذایی مصرف کند و اصولاً هر ماده غذایی چه میزان کالری وانرژی دارد.
2. فرهنگ سازی متناسب با مقتضیات گروهای سنی مختلف : باید توجه داشت که هر گروه سنی یک سری کارها بیشتر مواجه و افراطی تر برخورد می شود مثلاً الگو صحیح برای دوست یابی در سنین نوجوانی یا انتخاب همسر در ایام جوانی.
3. فرهنگ سازی متناسب با مقتضیات فرهنگی جامعه : کشوری ما که دارای یک تمدن چندین هزار ساله است دارای یک سری ویژگی هایی است که در کل جهان به آنها شناخته شده است مثل خونگرمی ، داشتن عرق دینی نسبت مذهب ، اعتقاد قوی به قوانین دین مبین اسلام ،ملت مبارز ودلاور و... حال اگر در کشور ما با پدیده ای مثل بی حجابی مواجه شود را نمی توان تمام آن را به گردن تهاجم فرهنگی انداخت بلکه عدم التزام خانواده ها و فرهنگ سازی درون خانوادگی و درون جامعه را میتوان به عنوان عامل مهمتر ارزیابی کرد در حالیکه کشور ما در رسانه ملی در این سطح فیلم های هالیوودی استفاده میشود علاوه که کمکاری ما رابیان می کند خودش بزرگترین ضربه به فرهنگ ملی است و اینکه برای روی نیاوردن به سمت ماهواره نشان دادن چنین فیلمهایی داروی مسکن است یک جور توجیه غیرعقلایی است چرا که در نهایت افراد را جریترمیکنیم که حتی اگر افرادی به این جور فیلم ها علاقه نداشته باشند آنها را هم به این سمت سوق میدهیم.
4. فرهنگ سازی در ساختارو وظایف رشتهها و مشاغل : بسیار از مشاغل در کشور ما به صورت یک پکیج کامل از مغرب زمین وارد شده اند بدون آنکه به محتوای آنها دقت شده باشد و یا اینکه اصلاً آنها متناسب با فرهنگ کشورما کارایی دارند و اگر لازم است با تغییراتی همراه باشند مثلاً مدیر جامعه اسلامی آیا فرقی با مدیر غربی ندارد یا اقتصادان اسلامی همگونه که اقتصاد دان غربی فکرمیکند باید سیاست های مالی کشور را اجرا و تنظیم کند یا خیر.پس لزوما کسی که علوم غربی محض را خوانده است در کشور ما نیروی متخصص نیست بلکه باید توان استفاده درست از علمش متناسب با نیازها وقوانین یک جامعه اسلامی را داشته باشد. البته یک از مهمترین نیازهای فرهنگی کشور ما این بوده است که متخصصان علوم و مشاغل مختلف میبایست علوم خود را به صورت کاربردی متناسب نیازهای جامعه و قوانین اسلامی به صورت دقیق مورد بازبینی و اصلاح قرار میدادند تا دانشجویان هنگام کسب دانش و انجام کار خود با مشکلات اعتقادی و دینی و نیز ضد فرهنگ ملی مواجه نشوند مثلاً اقتصادانان ما که اقتصاد غربی که برمبنای ربا است را خوانده اند خوب برمبنای علمشان به دفاع از آن برمیخیزند که این خود مقابله با فرهنگ واعتقادات ملی است.
5. استفاده درست از افراد کارشناس در رسانه های ملی برای فرهنگ سازی درست : برای اینکه که رسانه ما درست کارش را انجام دهد به دو گروه از افراد نیاز دارد اول کارشناسان فرهنگی که مسلط به فرهنگ درست دینی و اجتماعی هستند و دوم افراد متخصصی که در زمینه فرهنگ سازی از طریق رسانه و به کارگیری فرهنگ ایرانی درتولیدات رسانه ای مهارت دارند. رسانه اعم هست ازتلویزیون ، رادیو ، جراید وغیره که علت بیشتر مشکل رسانههای ما درزمینه فرهنگ سازی نبود نیروی متخصص است که بیشتر به مورد چهارم که دربالا اشاره شد بر میگردد.
6. درنهایت باید اذعان کرد همه نیازهای کارکردی وفرهنگی جامعه در غالب یک ساختار مشخص و دقیق جامع است که به خود کفایی و اوج یک مملکت را میرساند. این که ما مدام دم از جامعه اسلامی بزنیم نیاز به اجرای دقیق سیاستهای فرهنگی واجتماعی مدون در سطوح خرد و کلان جامعه دارد که با تدوین تخصصی آن در غالب یک ساختار یکپارچه است که به نتیجه منجر میشود الگوی ساختاری کارکردی که بسیاری از کشورها بخش های مختلف سیاسی ،اقتصادی،نظامی فرهنگی و... شان را متناسب با آن تنظیم کرده اند برمبنای الگوی سیستم بدن انسان است که بخش مختلف آن مکمل هم هستند و اگر ضعفی در قسمتی ایجاد شود سایر بخشها سعی در جبران و بهبودی آن وبازگرداندن هماهنگی به کل سیستم تلاش میکنند لذا بخش فرهنگی باید به عنوان زیربنای کل جامعه وسایر بخشها درست و دقیق تدوین وبه روز شود که به عنوان موتور محرکه کل جامعه در جهت پیشرفت آن را سوق دهد و البته اگر خللی درآن ایجاد شد توسط سایر بخشها به سرعت ترمیم شود.
درنهایت باید گفت اگر امروز به صورت تخصصی به نظریه پردازی در علوم اسلامی و دینی نپردازیم و ارج بیشتری برای علوم انسانی به عنوان ستون فقرات سایر علوم قائل نشویم تهاجم فرهنگی بدون هیچ مقاومتی و به راحتی توسط یک جنگ نرم کشور ما را تحت سیطره خود قرار خواهد داد، لذا اهمیت بیانات مقام معظم رهبری در زمینه مهندسی فرهنگی اینجا است که روشن میشود ولزوم جنبش نرم افزاری در علوم انسانی نسبت به سایر علوم پررنگ تر میشود.لذا باید در همه علوم و معارف با این نیروی جوان و دانش پژوه که در دانشگاه و حوزه ها وجود دارد به صورت تخصصی با تشکیل کارگروه های مختلف جلو رفته و نظریه پردازی کرد و با تشکیل قطب های علمی و نظریه پردازی به صورت کاربردی آنها را در اجتماع وصنعت به کار بست چه آنکه اهمیت این نظریه ها در صحنه عمل و حل مشکلات جامعه به صورت موثر خودش را نشان میدهد.البته همه این کارها به قرار دادن یک بودجه آموزشی وپژوهشی و حمایت بخشهای مختلف جامعه از این نظریات به عنوان استفاده کنندگان آن نظریات بدست میآید که در صورت کم کاری و اهمیت ندادن به این حوزه نباید انتظار تحولی اساسی در جامعه را بیدلیل داشت.
من الله توفقق
|